کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب با مادرش حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما

شاعر : سید مهدی حسینی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن     قالب شعر : غزل    

بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می‌نالی؟!           گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی

چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است           نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی


چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!           چه معنا دارد اصلا این علامات کهن‌سالی؟!

شنیدم که شبانه رفته‌ای تا خانـۀ انـصار           شنیدم که دلت خون شد از ایمان‌های پوشالی

طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما           تمام روز می‌بندی چرا بر صورتت شالی؟

دو ماه و نیم دلـتنگِ لب خندان تو بودم           شنیدم پیش اسما خنده کردی جای من خالی

پَرَت سرخ و رُخِت زرد و تَبَت پائین نمی‌آید           نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی

حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالم           مزن بر سینه‌ات با اینچنین وضعت پر و بالی

تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر           در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی

الهی هیچ وقتی بر سر پیـراهـنی را که           به زحمت بافتی اصلا نبینم هیچ جنجالی

الهی سُمِّ مَرکب ها به دور از دلبرم باشد           نبینم که شود جسمش ته گـودال پـامالی

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سیده فرشته حسینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

مرا از لحظۀ پیـدایش عـالـم دعـا کردی            همیشه هر کجا نام تو را بردم دعا کردی

مسیح و حضرت موسی و ابراهیم مدیونت            برای هاجر و آسیه و مـریم دعـا کردی


جان را می‌توانستی به نفرینی بسوزانی            ولی در پاسخ بی‌مهری عـالَم دعا کردی

در اثبات کریمی‌ات همین یک‌جمله هم کافی‌ست            که آن همسایه‌های بی وفا را هم دعا کردی

مُسلَّم شد برای اهل خانه رفـتـنی هـستی            از آنجا که برای رفتنت یک دم دعا کردی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مُسلَّم شد برای اهل خانه رفـتـنی هـستی            از آنجا که برای رفتنت هر دم دعا کردی

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : مثنوی

کوکـب روشن من! ای مه منظومۀ من!            آه ای دخـتـرک خـسته و مـظلـومۀ من!

مدتی می‌گـذرد خـواب نـداری بـنـشـین            به روی پای خودت تاب نداری بنـشین


از چه بَر دیدۀ من دیـدۀ خود دوخته‌ای؟            تو چه ‌دیدی به رخ من که چنین سوخته‌ای؟!

گرچه روز محن من شب یلدای شماست            این کـبودی سنـد غـربت بابای شماست

سعی کن غم به دلت این‌همه غالب نشود            دخـترم چون ‌تو کسی اُمِّ مـصائب نشود

آنـقـدر داغ بـبـیـنـی کـه دلـت داغ شـود            لالـه‌هـای جـگـرت زینت هر بـاغ شود

چهـرۀ غـرق به خـونی ز پدر می‌بـینی            آه از آن لحظه که در تشت جگر می‌بینی

دل شرر دارد و چـشمان ترم می‌سوزد            تا تو را می‌نگرم من، جگـرم می‌سوزد

شد سرشته غم و اندوه، به آب و گِل تو            هـمـه فــریـاد بـرآرنـد امــان از دل تـو

گـل یـاس چـمـنـم، ای گـل دردانـۀ من!            گوش کن بر سخـنم، روشنی خـانۀ من!

دل تو چون دل من همدم اندوه و بلاست            پیش روی تو عزیزم سفر کرب‌وبلاست

باخـبر باش که من پـیـرهـنی دوخـتـه‌ام            پیـرهن که چه بگـویم، کـفـنی دوخـته‌ام

گرچه در بین مـصیـبات و بـلا تنهـایی            تو درآن  وادی طف، نـائـبة الـزهـرایی

روشنی‌بخش دلم! دل زغمت تاریک است            دخترم گریه مکن! روز دهم نزدیک است

صحبت از قتلگه و سینۀ افروخته است            لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

چند روزی می‌شود با بُغض صحبت می‌کنی            روشنای خانه‌ام! کم استـراحت می‌کنی

با همان دستـی که بالا هم نـمی‌آید دگر            روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می‌کنی


هم میان کـوچه‌ها و هـم میان شـعـله‌ها            با عـلی جای تمام شهـر بیعـت می‌کنی

بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه‌ای            مثل بـارانی و بی‌مـنت محـبت می‌کـنی

این منم از رو گرفتن‌های تو دق می‌کنم            این تویی در خانه‌ات احساس غربت می‌کنی

لاقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه            نیمه‌شب وقتی که با معبود خلوت می‌کنی

اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال‌هاست            بیـشتر از حاجت سائل عـنایت می‌کنی

روز محشر شعله‌ها وقتی مهیا می‌شوند            مادرانه می‌رسی ما را شفاعت می‌کنی

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

"شب" زنده شد به برکت شب‌زنده‌داری‌ات            قـیمت گرفت "نـافـله" از هم‌جـواری‌ات

در اشک‌های اهلِ سحر، ذکرِ خیرِ توست            حرف از قنوت وِتر، که شد یادگاری‌ات


از خـشت‌خـشتِ خانۀ تو نـور می‌چکـد            "خورشید" تکّه‌ای‌ست از آئینه‌کاری‌ات

ای در تـنـورِ نـانِ شبت رزقِ آسـمـان!            ای "هل‌اتیٰ" ستاره‌ای از سفره‌داری‌ات!

دستاس نیست، چرخِ فلک زیر دست توست            ای گردش زمین و زمان خانه‌داری‌ات!

از غـصۀ دلت بگو ای داغِ سَربه‌مـُهر!            از عــرش آمـدنـد پـی غــم‌گـســاری‌ات

هـمسایه‌ات لـیاقـت اشک تو را نـداشت            عـرشِ خـداست تـشـنـۀ ابـرِ بهـاری‌ات

از گـریه‌های دَم‌به‌دَمت سبـز شد خزان            نخل شکسته سرو شد از رودِ جاری‌ات

ای اشکِ «لا يـَـمـَسُّهُ إِلَّا الْمُـطَهَـّرُونَ»            خونـابه‌های ریخـته از زخـم کاری‌ات!

تـیغ عـلی غـلاف نـشـد وقـت اخـتـلاف            غرّید و ‌خطبه شد به دَم ذوالفـقـاری‌ات

کوثر شدی که یک‌تنه لشکـرکشی کنی            تکثیر شد در اشکِ عـلی بی‌شماری‌ات

وقف علی‌ست، دار و نداری که هست و نیست            ای رونـقِ طـوافِ نجـف بی‌مـزاری‌ات

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : غزل

چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد            خـنـدۀ فـاطـمـه را بیت عـلـی کم دارد

تا که پا می‌شود از بستر خود، می‌افتد            چون‌که جز دیدۀ تارش، قد خم هم دارد


آب شـد آب ولـی بـاز غــم حــیــدر را            بر تـمـامـیِ غـم خــویـش مــقـدم دارد

همۀ خانه بـهـم ریـخـته، یعـنی حـیـدر            تا ابـد، روضه درین بیت مکـرّم دارد

دردش انداخـتـه از فـایده مـرهـم‌ها را            شکوه از وضع بد فـاطمه، مرهم دارد

هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد            بس که از مردم این شهر به دل غم دارد

می‌شود گریه و حسرت همۀ روز و شبش            محسنش را که در آغوش، مجسم دارد

قول داده به حسینش که به جای کفنش            جامـه‌ای با پـر زخـمی‌ش فـراهم دارد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمدحسین ملکیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : ترجیع بند

منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهـرا            معـصـومه و نـوریّه و صدّیـقـۀ کـبری

حـنـّانـه و هـانـیـّه و ریحـانـه و کـوثـر            انـسـیـّه و حــوریــّه و انـسـیــّۀ حَــورا


این‌ها همگی فاطمه هستـند ولی نیست            محـبـوبـیت فـاطـمـه مـحـدود به این‌هـا

مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است            دخـتـر که نه! بـالاتـر از آن، اُمِّ اَبـیـهـا

فردوس برین، باغ بهشت است به صورت            فردوس برین، خانۀ زهـراست به معنا

پیچیده در آن عطرِ «بِه» و «یاس» و «گل سرخ»            بیـرون زده از پنجـره‌اش شاخۀ طوبی

روزی که بخندد همۀ شهر، بهاری‌ست            آن شب که بگـریَد، شب عالم شب یلدا

از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست            لبخـنـد فـراری شده کـاری بکـن اَسـما

ای وای که از جور عدو در برِ حـیدر

در خانۀ خود سورۀ کـوثـر شده پـرپـر

کاری بکن اَسما که پریشان شده مـادر            درد است سراپا و سکوت است سراسر

این هیزمِ تَر چیست که در آتش آن سوخت            یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر

"در" سوخت، ولی مانده به یادم که محمد            یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در

من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟            دور کـمـرش شـال عـزا بـسـت پـیـمبر

از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر            خـالی‌ست مـشـام هـمه، کـافـور بیـاور

ای وای که از جور عدو در برِ حـیدر

در خانۀ خود سورۀ کـوثـر شده پـرپـر

: امتیاز
نقد و بررسی

در شعر بالا دو غزل دنبال هم آورده شده که این شعر باید یا ترکیب بند و یا ترجع بند باشد و در تعریف شعر ترجیع بند یا ترکیب بند باید یک بیت برگردان ما بین دو غزل آوره شود و نمی توان دو غزل را بدون بیت رابط دنبال هم آورد مگر آنکه دو غزل جدا گانه باشه با توجه به اینکه این اصل در شعر بالا رعایت نشده است بیت زیر به منظور رفع نقص اضافه شد

ای وای که از جور عدو در برِ حـیدر

در خانۀ خود سورۀ کـوثـر شده پـرپـر

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمدجواد غفورزاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

یا فـاطمه! با قـدر و جلالی که تو داری            در حیرتم از رنج و ملالی که تو داری

کس بـا خـبـر از قـدر بـلـنـد تـو نگـردد            در فرصت کوتاه و مجالی که تو داری


ای زهــرۀ زهـــرا! بِـاَبـی اَنـْتِ وَ اُمـّی            در حیرتم از شوق وصالی که تو داری

کی مـانع پـرواز تو شد در طلـب حق؟            قـربان شکـسـته پر و بالی که تو داری

«اسلام غریب ا‌ست و علی یکّه و تنهاست»            این ‌است همه فکر و خیالی که تو داری

ای لالـۀ پـرپـر شـده بـیـن در و دیــوار            خون گریه کند فضّه به حالی که تو داری

مـی‌دانـم اگـر نــاز اجـل را نـکـشـیـدی            خود می‌کُشدت رنج و ملالی که تو داری

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

فصل غم است! ای دل غمدیده گریه کن            بنشین به کنج خلوت و پوشیده گریه کن

ایـام فـاطـمـیـه رسـیـد و در این فـضـا            عطر عـزای فـاطمه پـیچـیده گریه کن


از شعله‌های داغ جگرسوز او چو شمع            آتـش بگـیر! ای دل تـفـتـیـده گـریه کن

هـمـراه غـنـچـه‌های گـلـستان مرتضی            برآن گلی که دستِ ستم چیده گریه کن

تنهـا نه فـاطـمـیه «وفـایی » که تا ابد            فصل غم است، با دل تفـتیده گریه کن

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام در شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد غفاری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : مربع ترکیب

چند روزی‌ست فقط ابر بهاری شب و روز            ابر گریانی و جز اشک نداری شب و روز

اشک نه، خون دل از چشم تو جاری شب و روز            به تو حق می‌دهم این‌گونه بباری شب و روز


در نگاه پُـر از احساسِ تو مهمان شده‌ام

گریه در گریه به همراه تو باران شده‌ام

گفتم از آتش و؛ در بین گلو بغض شکست            بنـد بـنـد دلـم از مـاتـم و انـدوه گـسـست

زخم پهلوی تو داغی شد و بر سینه نشست            باید آرام شـوم شکـر خـدا فـاطمه هست

اشک مظلوم از این چشم روان است هنوز

یاس از اشک شقایق نگران است هنوز

بعد تو زخم زبان همدم و همراه من است            شب سکوتی‌ست که با چشم ترم هم‌‌سخن است

همۀ دردم از این مردم پیمان‌شکن است            بی‌تو کارِ در و دیوارِ دلم سوختن است

غـم دوری تو کـم نیست خـدایا چه کنم؟

گریه‌ام دست خودم نیست خدایا چه کنم؟

کاش با ما نفـس شهـر چـنین سرد نبـود            کوچه در کوچه پُر از مردم نامرد نبود

که اگر فـصل بهـارِ من و تو زرد نبـود            غـزل زنـدگـی‌ام قـافــیــه‌اش درد نـبـود

چـشم‌ها را بگـشا رو به عـلی باز بخـند

آسـمـانی شده‌ای، لحـظـۀ پـرواز بـخـنـد

در سکوت شب و دور از همه چشمان جهان            یک در سوخته شد باز و سپس گریه‌کنان

مادری رفت به آنجا که از آن هیچ نشان            مرد با بغض چنین گفت که در طول زمان

پی این تـربت گـم گـشــته کـسی می‌آیـد

«مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید»

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با مادرش حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : غزل

لحظه‌لحظه زچه مادر نَفَسَت می‌گيرد؟!            نَفَـس من! زچه آخر نَفَـسَت می‌گيرد؟!

درد پهلو چه كند با تو كه شب تا به سحر            از همين درد به بستر نفست می‌گيرد؟!


از فشار در و ديوار چه ديدی كه هنوز            دائم از ضربت آن در، نفست می‌گيرد؟!

به همان ناله كه در پشت درِ خانه زدی            از غـم غـنچـۀ پـرپـر نـفـست می‌گـيرد

چه نفس‌گـیر شود حال و هـوای نفست            وقتی از غُـربت حـيدر نفست می‌گيرد

دست بر كار مزن! من كه نمُردم مادر            با چنين حال، تو يكسر نفست می‌گيرد

از غم اين كه نمانی، جگرم خون شده است            از چه اين سان برِ دختر نفست می‌گيرد

تا نفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا            نرسد سـود چـو ديگـر نفـست می‌گيرد

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : سیدرضا جعفری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

جايی برای كـوثـر و زمزم درست كن            اَسما! برای فـاطـمـه مرهـم درست كن

تا داغ اين شـقـايـق زخـمی نـهـان شود            تـابـوتی از لطـافـت شـبـنـم درسـت كن


مثـل شـروع زنـدگـی مـرتـضـی و من            بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن

از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه            از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن

طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش            مثـل هـلال لالـه كـمی خـم درسـت كن

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمدجواد غفورزاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ياری ز که جويد؟ دلِ من، يار ندارد           يک مَحـرم و يک رازنگهدار ندارد!

با ديـدن سوزِ دلِ من در چـمن و باغ           بـا داغ دل لالـه، کـسـی کــار نــدارد


بايد سـر و کارش طرف چـاه بيـفـتـد           يوسف که در اين شهر، خريدار ندارد

از گـريۀ پـنهـان عـلـی در دل شب‌ها           پـيـداست که دل دارد و، دلـدار ندارد

در گـلشن آتش‌زدۀ عـصـمت و ايـثار           پـرپـرشـدن غـنـچـه که انـکـار ندارد

با فضه بگـوئيد بيايد، که در اين باغ           نـيـلـوفـر بـيـمــار، پـرسـتــار نــدارد

بر حـاشـيـۀ برگ شـقـايـق بنـويـسيد:           گـل، تـاب فـشـار در و ديـوار نـدارد

: امتیاز

زبانحال فرزندان با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سیدمهدی حسینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : غزل

شهر یثرب شده چون غربت زندان مادر            شهر دلتنگی و تنهایی و هجران، مادر

همه از دین علی، یکسره مـرتد شده‌اند            شهر، خـالی شده از قـصۀ ایـمان مادر


فـتـنـۀ قـوم یـهـود و تـب اغـوای هـمـه            آه آه از قـسـم مـحـکـم شـیـطـان، مـادر

همۀ شـهـر یـتـیـم‌اند و فـقـیرند و اسیـر            باز هم لطف کن ای سورۀ انسان، مادر

بی نـبی، امت اسـلام یـتـیـم وحی است            هم فقیر است و اسیر است و پریشان، مادر

پتک سنگین شده این گریۀ تو بر سر شهر            چه خبرهاست در این گریۀ پنهان، مادر

به سپـیدای سحـر، ظلمت ما را بکشان            ای شب قـدر خدا! نـور بیـفـشـان مـادر

صف به صف خیل ملائک به تماشای قنوت            خانه‌مان مثل هـمیشه پُـر مهـمان مـادر

تا که از برکـت رزقـت ببرد میـکـائـیل            گوشه‌چشمی کن و دستاس بچرخان مادر

بغض تو، بغض نبی، بغض پدر در دلشان            آه از این چند نفر روی بگـردان مـادر

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : عاطفه جوشقانیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : غزل

کـنار فـضّه صمیـمـانه کـار می‌کردی            به کار کـردن خود افـتـخـار می‌کردی

درخـت‌های بـهـشـتی به پـایت افـتادند            همـان شـبی که هـوای انـار می‌کردی


فـقـیر هرچه می‌آمد اسیـر برمی‌گـشت            تـمـام عـالـمـیـان را دچـار مـی‌کـردی

دلیـل شادی حـیدر! چه شد که بعد پدر            مـدام گــریـۀ بـی‌اخـتـیـار مـی‌کـردی؟

چه شد محـبت هـمـسایه‌ها؟ دعایت را            چه مـادرانـه به آن‌ها نـثـار می‌کردی!

تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده‌ست            فدک فـدک همه جا را بهـار می‌کردی

و شـقـشـقـیه به نـهـج‌الـبلاغه رو آورد            شبی که پشت به این روزگار می‌کردی

چـقـدر خـانه مـرتب شد آن شب آخـر            اگر مریض نبـودی چکـار می‌کردی؟

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛

دلیـل خـندۀ حـیدر! چه شد که بعد پدر            مـدام گــریـۀ بـی‌اخـتـیـار مـی‌کـردی؟

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مهدی مردانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تـفـسـیر او به دست قـلم نا مـیسّر است           در شأن او غـزل ننـویـسـیم بهتر است

او فـاطـمه‌ست معـنی این نام را هنوز           از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است


در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل           مرز بهشت و دوزخ از آن روز این "در" است

با پهلـوی شـکـسـته هم از کوه، کوه‌تر           با قامت خـمیده هم از آسمان سر است

لبـخـنـد مـی‌زنـد که بـخـنـدنـد بـچـه‌هـا           مادر اگر که جان بدهد باز مادر است

مــولا هـنـوز اوّل بـی‌هــم‌نـفـس شـدن           بانو در انـتـظـار نفـس‌های آخر است!

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : قصیده

قـیـامت است تمـاشای صبح دولت او            که محشری‌ست مقـامات بی‌نهاـیت او

فـقـط نه روز قـیـامـت، یـکـایک ایـام            بـه یُـمـن لـیـلـۀ قـدرنـد زیـر مـنّـت او


کسی که ماه و ستاره‌ست گردن‌آویزش            شده‌ست نُـقـل دهانِ فَلَک، کـرامت او

شبیه زهره کـنـیزش درخـشـشی دارد            زُحل که بسته کمر گوئیا به خدمت او!

غـبـار درگه او فـضه می‌شـود قـطـعاً            عـیار سنجـش پیـغـمـبران، محـبت او

قـیـام فـاطـمه گرچه خـمـیـده بود ولی            قیامت است رکوع یکی دو رکعت او

تـوسـلات خــلائـق بـه ذیـل چــادر او            امـام، مـعـتـکـف خـیــمــۀ امـامـت او

جـنان ز غـنـچـۀ لبـخـنـد او شده پـیـدا            نهـان رضای خـداونـد در رضایت او

خیال خاک به درک ضریح او نرسید            کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت او

دمی که بی‌کـفـن اهل قـبور برخـیـزند            حریر و سُندُس و اِستبرَق است خلعت او

به روی ناقه‌ای از نور در مسیر صراط            روانه سوی جـنان، محـمل جـلالت او

عـنـان نـاقـۀ او را گـرفـتـه جـبـرائـیل            حـریر بال مـلک پـرده‌دار حـرمت او

چه آبـشـار رفـیـعـی‌ست چـادر زهـرا            که جاری است از آن، رشتۀ شفاعت او

پیـمـبـران هـمگی سر به زیر انـدازند            که چـشـم را نـزنـد آفـتـاب طـلـعت او

در آن میانه فـدک ایـستاده با دلِ خون            خزان زده‌ست هنوز از غم مصیبت او

کسی که مـادر آب است حرمتی دارد            لهیب آتـش دوزخ کجا و ساحـت او؟!

من از حـوادث روز جـزا نـدارم بـیـم            قـیـامت است فـقـط لحـظۀ شهـادت او

گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور            سرش بـلـند نـمی‌گـردد از خجـالت او

به جست و جوی حسین است در صف محشر            که مرهمی بنهد بر روی جـراحت او

اگـر چه محـسـن او هم شهـیـد شد اما            گـلـوی زخـمی طفـلی شده شکایت او

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع مبنی بر پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور            سرش بـلـند نـمی‌گـردد از خجـالت او

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : احمد ایرانی نسب نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : غزل

"کَـرَم"، فـقـیرِ سرِ سفـره‌های احسانت            و "ابر"، تـشنۀ در جـستجـوی بارانت

"قیام" حاصل "قَد قامَتِ الصَلوة" تو بود            نـشـسـته "دین خـدا" در مسیر ایـمانت


اطاعت از تو همان طاعت خداوند است            "بهـشت" شاخه گلِ کوچکی ز گلدانت

قنوت نیمه شبت کهکشان حاجت‌هاست            به آسـمان برود نوری از شـبـسـتـانت

به چـادر تو مـلائک دخـیـل می‌بـنـدند            عجـیب نیست یـهـودی شود مسلـمانت

همیشه "چرخِ فلک" در طواف دستاس‌‌ت            همیشه "حور و ملک" در طواف دستانت

هـمه فـقـیـر و یـتـیـم و اسـیـر آمـده‌ایم            نــشــسـتـه‌ایـم بـه امـیـد لـقـمــۀ نـانـت

اگر حـسین و حسن میـوۀ دلت هستـند            نبی چو روح تو می‌گردد و علی، جانت

اگرچه چادر گلدار تو در آتش سوخت            دوبـاره لالـه‌ دمـیـده به دشـت دامـانت

همین شکـوفۀ پیـراهن تو شاهد ماست            چنان خـلـیـلی و آتـش، شده گـلـستانت

بهـار خـانۀ حـیـدر خـزان نـمی‌گـردی            قـسم به برف سر گـیـسـوی زمسـتانت

به شانه‌های تو قوّت نبود و شانه زدی            که زینبت نشود بیش از این پریـشانت

به پهلوی تو و بازو و سینه‌ات سوگند            خودت شکستی و نشکسته‌است پیمانت

ز بی‌هوا زدنت، طعنه می‌زند به علی            که باخـبر شود از روضه‌های پنهانت

عـلی برای تو نهـج البلاغه می‌خـواند            مگـر بـلـند شود از تو صـوت قـرآنت

علی‌ست آینۀ روی تو، "بَکَتْ وَ بَکَی"            تو گریه کردی و حیدر شده‌ست گریانت

دوبـاره پـیـرهـنی را به دجـله اندازش            مـگـر خــدای دهـد بـاز در بـیـابـانـت

حسین پیرهنی داشت، پس چرا گفتی؟            فـدای پیکر غرق به خون و عـریانت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ما گدای فاطـمه هستیم عـزّت را ببـین            فاطمه دار و ندار ماست ثروت را ببین

تا ابد شکر خدا، شکر خدا، شکر خدا            مادری چون مجتبی گشتیم، نعمت را ببین


حضرت زهـرا اجازه بر من آلوده داد            تا زنم او را صدا مادر، کرامت را ببین

عالم و آدم تماما دست بوس مصطفاست            مصطفی شد دست بوس او، فضیلت را ببین

وقت یارب یا ربش، ربش ندا می‌داد که            آی جبرائیل، جبرائیل عـبادت را ببین

گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک‌تنه            با چهل تن او در افتاده، شجاعت را ببین

راه داده قـاتلـش را به گـل روی عـلی            بر امیـرالمومنین، اوج ارادت را ببین

کرد با دست شکسته، لحظه‌‏های آخرش            بر گنهکاران دعا، بانوی امت را ببین

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد جواد پرچمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

فـقـیـر بـانـویی‌ام كه غـنـیّ بذّات است            همان زنى كه كرم از كرامتش مات است

فقـط نه ما كه براى پیـمـبران، محـشر            مـدال فـاطـمـیـون مـایۀ مبـاهـات است


بـبـین ولایت اورا به سـیزده معـصوم            بگو كه حضرت زهرا بزرگ سادات است

علی‌ست حق و مع الحق همان مع الزهراست            براى فـاطـمـه او لایـق مـواسات است

سه جـمـلـه خـطـبـۀ او افـتـخـار آل الله            سـه آیـه كـوثـر او آبـروى آیـات است

عـیار خـطـبۀ زهـرا فـراتـر از انجـیل            دو خط فضیلت زهرا وراى تورات است

دخیل حرمت تسبیح فاطمه است، نماز            كه واجـبات گهى گیر مستحـبات است

نـصیب دوست او بـهـترین تـحـیّات و            نصیب دشمن او بدترین مجازات است

چه بانویى، حسنینش گرسنه خوابـیدند            ولى براى فقیران به فكر خیرات است

نوشته‌اند كه بعد از وفـات صد موقـف            نگاه مـادری‌اش دستگـیر اموات است

نوشـته‌اند ائـمـه فـقـط دو قـطـرۀ اشـك            براى مادر ما افـضل الـعـبـادات است

شـنـیـده‌ایم مـدیـنـه به او سـرى نـزدنـد            امان ز حال مریضی كه بی‌ملاقات است

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : رضا قربانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

بعد از تماس دست تو با دست یخ کردم            افـتـاد اشـک گـرم تو بر گـونـۀ سـردم

خـورشید تو حالا شده رنگـین‌کـمان تو            سرخم؛ کـبودم؛ سبزم و نیـلی‌ام و زردم


پهلو به پهلـو می‌شوم هر بار در بستر            صدبار می‌میـرم دوباره زنده می‌گردم

زن‌های فـامـیـلم اگـر پـیـشـم نـمی‌آیـنـد            هر روز می‌آیـد سـراغ من کـمر دردم

می‌خواستم که حس کنی که دوستت دارم            با دستْ دردم خانه را جارو اگر کردم

پیـش در و هـمسـایه افـتـادم ولی گـفـتم            جــانـم فــدای رهـبــر آزاده‌ام؛ هــر دم

ای‌کاش درد شانه‌ام قـدری امان می‌داد            مـوی حـسیـنم را دوباره شانه می‌کردم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ کار ارزشمند حضرت زهرا بر حسب تکلیف دینی دفاع از ولایت بود نه دفاع از شوهر و یا بدهکار بودنش نسبت به امیرالمومنین؛ اینگونه تعابیر ممکن است کار خدائی حضرت زهرا را کمرنگ کند

پیـش در و هـمسـایه افـتـادم ولی گـفـتم            عیبی ندارد… من فـدای عـزّت مَـردَم